کوچولوی ما خوش اومدی
امروز سبزترین روز زندگیم بود بهتر بگم سبزترین روز زندگی منو جواد ... همه چیز امروز قشنگ بود حتی هوای آلوده تهران ... حتی باغ بی برگی پادشاه فصل ها پاییز.... همه و همه فقط یک دلیل داشت چون
من امروز مادر شدم
و از این به بعد قراره گرمای خانه ی ما بهانه ایی برای تولد تو باشد . حتی فکر کردن به آن زیباست .حضور تو حتما آیه ایی از آیت های خداست ، حتما اثبات عشق پاک ماست و شاید نشانه ایی از امید پروردگار در وجود من است.
بیش از هرچیز سجده شکر به آستانت نهادم، ای خدایی که بهترین را برایم رقم زده ایی و تا کنون به یاد ندارم لحظه ایی را که به فریادم نرسیده باشی . تو را شکر، صدها و هزاران بار شکر که خدایی چون تو دارم . به راستی شکر و سپاس تنها از آن توست که خدایی را سزایی. تنها از تو میخواهم حال که مرا لایق نام مادر دانستی حافظ فرزند کوچکم باشی ،حافظ او و خانواده ی سبزم که ارامش و عشق را در کنارآن ها تجربه کرده ام.
فرزندم میخواهم با صدای بلند فریاد بزنم که چقدر مشتاق دیدنت هستم . میخواهم فریاد بزنم
خوش آمدی ، خوش آمدی